حسین پناهی؛ شاعر رنج، درد و خیال
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۵۵۷۸۰
شعر تابلویی هنری است که در عاطفه و خیال نقش میبندد. شاعران با واژگان روح بخش خود در ضمیر بشر قدم زده و روح آنها را جلا میدهند. حسین پناهی با وجود اینکه بیشتر به عنوان یک چهره نمایشی شناخته میشود اما شاعری است که سخنان دلنشینی برای نسل خود برجای گذاشت.
به گزارش خبرنگار ایمنا، نام حسین پناهی به دکلمههای زیبا گره خورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شعر پناهی ویژگیهایی از جمله وفور واژگان مرتبط با سینما و هنر، دارد. بسامد این لغات در شعر وی به حدی است که این امر را به مشخصه سبکی شعر او تبدیل کرده است. برای مثال میگوید: ما خرمای خشک میخوریم / با فرمان دوربین! حرکت! / حرکاتی انجام میدهیم / وبا فرمان کات / به استقبال شب میرویم.
از طرفی پناهی نام نویسندگان، اندیشمندان، شاعران و هنرمندان بسیاری را در اشعار خود ذکر کرده است. علت این مساله را به عواملی چون انس بسیار وی با کتاب، آشنایی با سینما و سایر هنرها و حتی خام دستی وی در سرایش بازگرداندهاند. برای نمونه گفته است: ببیند یا نبیند / باید تجدید نظر کند شکسپیر / در شخصیت کلئوپاترا.
علاوه بر این پناهی واژگان بسیاری از زبان مادری خود به گنجینه زبان فارسی افزوده است، اما پس از آوردن شعری با زبان مادری بلافاصله در مصراعهای بعدی معنی آن را جای میداد. به علاوه وی در سرودههای ابتدایی خود سعی میکرد با زبان محاوره و به اصطلاح، کوچه بازاری شعر خود را بیان کند. برخی معتقدند این امر در برخی از سرودهها، باعث نزول سطح شعر وی شده است.
واژگانی چون چشم، شب، روز، مادر، زن، سایه، زمین، کودک، پدر، آسمان، خورشید، کلاغ و ستاره پر بسامد ترین لغات مورد استفاده قرار گرفته این شاعر محسوب میشوند.
سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیندعلی اصغر بابا صفری عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: حسین پناهی در زمان حیات بیشتر به عنوان یک بازیگر سینما شناخته میشد، اما پس از فوت، به دلیل جملاتی که از او به جا ماند، صبغه و رنگ ادبی نیز پیدا کرد. برخی از جملات و نوشتههای او در فضای مجازی دست به دست شد و بین نسل جوان طرفدار پیدا کرد.
وی در خصوص جملات حسین پناهی میافزاید: جملاتی که مرحوم پناهی گفته است دل نوشتههای کوتاهی است که حالت "کاریکلماتور" به خود گرفته است. در واقع او در قالب این جملات برخی از دردهای اجتماعی، نابسامانیها و نابههنجاریها، کاستیها و تبعیضهای جامعه ایران را بیان کرده است.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: مرحوم پناهی با هنر بیانی که داشت سعی میکرد سخنان و درد و دلها را در قالب جملات کوتاه بیان کند، در واقع با استفاده از عنصر تضاد و تناقضهایی که در جملات و عبارات ایجاد میکرد، حالتی ادبی و خیالی به کلام میداد و مجموع این امور باعث میشد که کلام و سخن او دلنشین شود و به ذائقه مخاطب خوش بیاید.
باباصفری در خصوص علت استقبال از جملات حسین پناهی میگوید: سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. سخنانی که پناهی گفته است حرفهای دل او و جامعه است، به همین دلیل میتوان نام "دل نوشته" بر آن گذاشت. حسین پناهی شخصی زجر کشیده و رنج دیده بود، علاوه بر این زندگی دشواری را تجربه کرد در نتیجه اموری که در سخنان خود مورد اشاره قرار میداد برای او ملموس بود. از طرفی به دلیل اینکه این سخنان حرف دل توده بزرگی از مردم است مورد استقبال آنها نیز قرار میگرفت. به علاوه، حالت پارادوکس و تناقضی که در جملات و عبارات به کار برده است نیز باعث جلب شدن توجه مخاطب میشود.
برای صحبت درباره پناهی زود استوی در پاسخ به این پرسش که " آیا جملات پناهی حاوی فلسفه است" تصریح میکند: مرحوم پناهی نگاهی خاص به زندگی و جهان هستی داشت که از آن به "فلسفه زندگی" تعبیرمی کنند. سخنان او از بینش خاصی سرچشمه گرفته است. بی تعلقی او به دنیا، نداشتن وابستگی به مسائل مادی و دنیایی و وارستگی روحی و اخلاقی نگاه او به جهان، مقولههای هستی و زندگی و پدیدههای اطراف را حکیمانه و فیلسوفانه کرده است.
این استاد ادبیات فارسی در خصوص آثار ادبی حسین پناهی میگوید: فعلاً نمیتوان در خصوص آنها اظهار نظری کرد، برای اینکه بتوان در خصوص یک اثر ادبی سخنی گفت باید زمان بگذرد. مثلاً یک یا دو نسل از آن بگذرد تا ماهیت، خلوص، صفا و روح آن اثر خود را نشان دهد.
بابا صفری با بیان اینکه "آثار ادبی که در طول تاریخ به دست ما رسیده است از همین امر پیروی کردهاند" تصریح میکند: یک اثر ادبی ممکن است در برههای از زمانی مطرح شده و ورد زبانها شود، اما نمیتوان یک مقطع را در نظر گرفت و در خصوص آثار ادبی نظر داد. باید زمان بگذرد تا بتوان از تأثیر و اهمیت یک اثر ادبی سخن گفت. این یک قاعده کلی است که نه تنها در خصوص حسین پناهی بلکه در مورد هر اثر ادبی صدق میکند. بنابراین در حال حاضر نمیتوان اظهار نظر قطعی، درست و کاملی در خصوص آثار ادبی امروز انجام داد و زود است که بخواهیم در خصوص شاعران معاصر از جمله مرحوم پناهی سخنی بگوییم.
وی خاطر نشان میکند: آنچه در فرهنگ ما اصل است، آثار برجسته ادبی است. تاکید دارم که باید همواره پیوند خود را با آن آثار ادبی برجسته حفظ کنیم و نگذاریم این پیوند گسسته شده و به بوته فراموشی سپرده شوند.
کد خبر 437057منبع: ایمنا
کلیدواژه: شعر و ادبیات شعر نو شعر معاصر ادبیات ادبیات ایران حسین پناهی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق مرحوم پناهی حسین پناهی آثار ادبی اثر ادبی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۵۵۷۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم
غزلی از موسی عصمتی با اقبال عمومی همراه شده، این سروده که درباره کارگران معدن است، در یکماه اخیر بیش از دو میلیون بازدید داشته است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شعر میراث ایرانیان است، همواره و همیشه با ما بوده و هست, از گهواره تا گور، در سفر و در حضر این شعر است که لحظههای زندگی ما را معنایی دیگر میبخشد و آنقدر این همراهی همیشگی و نزدیک است که گاه حضور آن را س نمیکنیم.
با وجود این، شعر سهم ناچیزی از رسانه ملی را به خود اختصاص داده است. به جز معدود برنامههایی که حاضران در آن خود اهل شعر و فرهنگ بودهاند، عموماً نگاه به شعر نگاهی تفننی بوده است؛ بهطوری که میتوان از آن بهعنوان زینتالمجالس یاد کرد.
در چندماه گذشته پخش برنامه تلویزیونی "سرزمین شعر" که در آن شعر امروز و شاعران جوان در یک رقابتی ادبی، آثار خود را ارائه میکردند، توانست تا حدی این جای خالی را در قاب سیما پر کند. اجرای برخی از شاعران در این برنامه مقبولیت عام یافت و بارها در شبکههای اجتماعی بازنشر شد. از جمله این اجراها میتوان به شعرخوانی موسی عصمتی، شاعر روشندل اهل سرخس، اشاره کرد با غزلی درباره پدرش:
پدرم را خدا بیامرزد، مرد سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را،کارکرد بود، اهل معدن بود...
اجرای این غزل عصمتی حاضران را تحت تاثیر قرار داد و در یکماه گذشته بیش از دو میلیون بازدید در شبکههای مختلف اجتماعی به همراه داشت. خبرگزاری تسنیم با او درباره این غزل و دلیل استقبال مخاطبان به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید:
آقای عصمتی غزل شما درباره زندگی و تجربه پدر بزرگوارتان، چند روزی است که در شبکههای اجتماعی مورد اقبال قرار گرفته است. این سروده در چه فضایی خلق شده است؟
روستایی که من در آن زندگی میکردم، یک روستای کارگری است که بیشتر ساکنان آن در معدن کار میکردند. روستای «معدن» حوالی سرخس قرار دارد. کوههای اطراف این روستا سرشار از زغال سنگ است و 99 درصد مردم آنجا، امرار معاششان را از طریق معدن انجام میدهند، کارگرند، زندگی کارگری دارند و حتی خانههای آنها مربوط به شرکتی است که معدن را اداره میکند. من فرزند یک کارگر هستم و زندگی کارگری را تجربه کردهام.
کار کردن در معدن بسیار سخت است؛ چون نیروها با امکانات ابتدایی در داخل معدن تونل میزنند و افقی پیش میروند. گاه معدن ریزش میکند و برخی از نیروها زیر خاک و سنگ معدن میمانند و گاه تا بیمارستان برسند، جان خود را از دست میدهند.
«ما دو تن شاخههای یک بیدیم»پدرم در بخشهای مختلف معدن کار میکرد. مدتی داخل معدن کار میکرد و مدتی به قول خودش بیرونکار بود و خارج از معدن، در کنار کورههایی با درجه حرارت بالا که زغال سنگ را به کُک تبدیل میکند، کار میکرد. من از نزدیک شاهد دغدغهها و زحماتی بودم که او میکشید. بعد از اینکه پدرم درگذشت، تمام این سختیهایی را که او در این مدت کشید، پیش چشم من قرار گرفت. مثلاً گاه پیش میآمد که مهندس معدن به نفع شرکت، 10-12 روزی را که پدرم جلوی کوره داغ کار کرده بود، در نظر نمیگرفت و اضافهکاری او را خط میزد. شرکتها هم عموماً خصوصی هستند و پاسخگوی درخواستهای کارگران نیستند. کارگران معمولاً هشت یا 10 ماه حقوق عقبافتاده دارند، حقوقشان پرداخت نمیشود و عموماً با اعتراض و ... موفق به دریافت حق و حقوق خود میشوند.
.
از این موارد برای اهالی روستا زیاد رخ میداد. همه این مشکلات و سختیها پس از فوت پدر در من انباشته شده بود. من با این شعر خواستم روزگار سختی را که بر کارگران روستا گذشت، بیان کنم. این غزل را در برنامه سرزمین شعر خواندم و بازتاب خوبی داشت؛ چون درد دل جامعه و کارگران بود.
در این مدت چقدر بازدید داشته است؟
در اینستاگرام فقط یک میلیون و 300 هزار بازدید داشته است. در دیگر شبکههای اجتماعی نیز بازنشر شده، در مجموع بیش از دو میلیون تا امروز بازدید داشته است.
سالهاست در فضای شعر حضور دارید و فعالیت میکنید، به نظر شما چرا شعر اجتماعی با وجود داشتن مشکلات متعدد در جامعه، ضعیف عمل کرده است؟ فضای عمده شعر امروز فارغ از مسائل اجتماعی است و اگر هم بخواهد به این حوزه ورود کند، بیشتر از منظر سیاسی و جناحی به قضیه میپردازد. چرا با وجود گسترش اطلاعرسانیها، شاعر امروز درد و دغدغه جامعه خود را ندارد؟
این بخش از سوی دوستان شاعر مورد غفلت قرار گرفته است. شعر شاعران جوان عمدتاً فضای عاشقانه دارد و اگر پا را فراتر بگذارند، وارد فضای سیاسی میشوند که کارهای گروه دوم، کمی دیده شده است. اما متأسفانه سطرهای نانوشته بسیاری از اتفاقات تلخی که در دل جامعه رخ میدهد و آنچه در زیر پوست جامعه میگذرد، در شعر امروز دیده میشود. حرفهای ناگفته بسیاری در شعر امروز دیده میشود که اگر غیر از این بود، ارتباط مردم با شعر امروز بیشتر میشد. شاید یکی از دلایل بازخورد خوب این غزل در جامعه طی روزهای گذشته، همین موضوع باشد.
دغدغه کارگران، موضوعی است که در شعر امروز کمتر گفته شده است؛ وگرنه غزلی که از طرف من ارائه شد، از نظر تکنیک ویژگی خاصی نسبت به دیگر آثار نداشت. حرف صمیمانهای که در شعر گفته شد، از جنس آن حرفهایی بود که کمتر در شعر امروز مجال بروز یافته است. شاعران جوان باید در این زمینه فعالتر باشند و راههای نرفته را بیازمایند.
درست است که مشکلات جامعه و دغدغه مرم در رسانهها مطرح میشود، اما ما تنها نوک قله یخ را میبینیم. برای طرح بهتر این دغدغهها، لازم است که شاعر خود تجربه و لحظات را کشف کند. در شهر پرسه بزند و با اقشار مختلف و آسیبپذیر جامعه زندگی کند.
با توجه به تجربه حضور در برنامه سرزمین شعر، در یک نقد منصفانه فکر میکنید چقدر این برنامه در ایجاد ارتباط میان مردم و شعر موفق بوده است. ما پس از برنامه مرحوم حسینی یا ساعد باقری و یا مشاعره، برنامهای با محوریت شعر که بتواند در ایجاد این ارتباط موفق عمل کند، کمتر داشتهایم.
به نظرم این برنامه در سطح قابل قبولی موفق بوده و توانسته این ارتباط را ایجاد کند؛ چرا که این برنامه مستقیماً خود شاعر را مورد توجه قرار داده بود. برنامه مرحوم حسینی با تمرکز بر شعر کلاسیک بود، اما برنامه سرزمین شعر، شعر امروز را محور کار خود قرار داده است.
رقابت در کنار شاعران مطرح امروز، سبب شد اقبال مردم به برنامه بیشتر شود. از سوی دیگر، در این برنامه شعرهایی خوانده شد که از کیفیت بالایی برخوردار بودند. مردم نیز با شعر و جریانهای شعر امروز بیشتر انس گرفتند و آشنا شدند. مطمئناً اگر این برنامه با جضور چهرههای جدید ادامه پیدا کند، میتواند جریانساز باشد.
انتهای پیام/