خاطرات نریمان پناهی از شهدایی که میان روضه یادشان میکند
تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۳۳۸۳۴
قدیمیها او را با نوحه قدیمی " هر طرف مینگرم، نیزه و شمشیر است" میشناسند و جوانان امروزی با سبک "صلوا علیک ملیکالسما" از او خاطره دارند.
به گزارش مشرق، ماه محرم بهانه خوبی است تا با برخی مداحان به گپوگفت بنشینیم و خاطرات آنها را از گذشته تاکنون بازخوانی کنیم. "نریمان پناهی" مداح اهلبیت(ع) از آن دسته افرادی است که حنجرهاش را عمری صرف روضههای سید و سالار شهیدان کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آقای پناهی با وجود مشغلههایی که داشت امّا با آغوش باز، پیشنهاد ما برای مصاحبه را پذیرفت و برای گفتگو در مورد محرم به خبرگزاری تسنیم تشریف آورد. قدیمیها و پیشکسوتان، او را با نوحه قدیمی " هر طرف مینگرم، نیزه و شمشیر است" میشناسند و جوانان امروزی با سبک "صلوا علیک ملیکالسما" از او خاطره دارند. نریمان پناهی در این گفتوگو بیشتر از هر چیزی از رفقا و دوستان همرزمش که گاهی در میان نوحهها یادشان میکند، سخن گفته است. شهیدان غلام رزاقی، علی پناهی و حسین اسکندرلو، داود حیدری و غیره.
متن زیر مشروح گفتگو با این مداح اهلبیت(ع) است؛
* شما در دوران جنگ تحمیلی در کدام تیپ و لشگر خدمت میکردید؟
من اول تیپ سیدالشهدا(ع)، گردان حضرت علی اصغر (ع) بودم. شهید داود حیدری فرمانده گردانمان بود. خدا آنها را رحمت کند، البته آنها رحمت شده خداوند هستند. این روایت وجود دارد که اگر یک قطره از خون شهید ریخته شود، گناهانش بخشیده میشود. پس از شهادت داود حیدری، مسئولیت گردان به شهید حسین اسکندرلو رسید. یک شعری آن زمان به دستم رسیده بود با عنوان "زائرین آماده باشید، کربلا در انتظار است/ دشمن بعثی کافر بین که در حال فرار است/ ای حسین جان ای حسین جان ای حسین جان."
جنگ ما با حزب بعث، جنگ نور بود
یادم میآید پیش از اینکه بخواهیم وارد عملیات والفجر ۲ شویم، به شهید داود حیدری رساندند که من مداح هستم. هر روز بعد از ظهرها که شهید حیدری سخنرانی میکرد من را صدا میزد و میگفت: "برادری که مداحی میکنه بیاد بالا". وقتی فرمانده گردان صدایم میزد هم خیلی خجالت میکشیدم و هم شعف داشتم که فرمانده گردان صدایم زده. شهید حیدری از صدایم خوشش آمده بود و هر وقت با بچهها صحبت میکرد، میگفت : "برادر نریمان بیاد بالا و شعر همیشگیاش رو بخونه". رفت تا شب عملیات. من را کشید کنار، بدون اینکه شهید غلام رزاقی و دیگران بفهمند، گفت: "میری و کلاه و اسلحهات رو بر میداری و میای". تو، تو عملیات با ما هستی. گفت: برایت بلندگو هم آوردم. هر وقت تو عملیات گفتم، از جا پاشو و برای رزمندهها بخوان. وقتی رفتم سنگر تا وسایل و تجهیزاتم را بردارم. شهید غلام رزاقی دید و فهمید دارم میروم. گفت نریمان داری کجا میری؟ منم از دروغ خیلی بیزارم. نتوانستم بهش دروغ بگویم. یکدفعه با گریه، فریاد زد منم میام.
شهید حیدری آمد داخل سنگر و دید غلام رزاقی فریاد میزند. گفت غلام جان انشالله تو عملیات دیگه تو میای و اینها. شهید رزاقی بدون اینکه توجهای به حرفای شهید حیدری کند، با شیون و گریه میگفت نه. من شما را حلال نمیکنم. صحنه عجیبی بود. فرمانده گردان نیروی خود را بغل کرده و آرامش میکند. خلاصه آمدیم تو میدانگاه و همه همدیگه رو بغل میکردند و میبوسیدم و از همدیگر حلالیت میطلبیدند. به هر حال، راهی شدیم و خیلی راه را پیاده رفتیم امّا خدا شاهد است که اصلاً اذیت نشدیم. مثل پیادهروی اربعین بود. اصلاً حس نکردیم؛ انگار دوپینگ کرده بودیم. وقت نماز مغرب رسیده بود و فرمانده گفت که نماز را در حال حرکت بخوانید. یک صحنهای شد. بعضیها در حال حرکت بودند و کمر خم میکردند و به رکوع میرفتند و جایی که وقت پیدا میکردند با همان پوتینها به سجده میرفتند. این نماز آنقدر به ما چسبید. برخی با خنده نماز میخواندند، انگار که به عروسی میروند. جنگ ما جنگ نور بود نه زور. خدا میداند تپههای صعبالعبور را راحت میرفتیم بالا. شب بود و هیچ جا را نمیدیدیم. نفهمیدیم ارتفاع به آن بلندی را چطوری رفتیم بالا.
بهواسطه مداحیهایی که در گردان داشتم، توانستن اعتماد شهید حیدری را جلب کنم و دست راست او شوم. در همان عملیات والفجر۲ بهم گفت که نریمان آرپیچیزنها رو ببر راست و تیربارچیها رو به چپ خاکریز هدایت کن. نگو چند قدمی ما سنگر عراقیهاست. نه ما میدانستیم و نه عراقیها ما رو دیده بودند. من وسط قرار گرفته بودم. صدای هیچکس در نمیآمد. دیدم دو نفر دارن سیگار میکشن. دقت کردم، دیدم دارن با همدیگه عربی صحبت میکنن. دقتم رو بیشتر کردم یک دفعهای به همدیگه خیره شدیم و فریاد زدن "عدو عدو (دشمن دشمن)" و اسلحهاش رو مسلح کرد. بلند گفتم یا اباالفضل. شهید حیدری بلند فریاد زد اللهاکبر و یاحسین. یکدفعه همه گفتن یا حسین. در یک چشم به هم زدن، کربلا شد. همزمان با شروع تیراندازیها، شعر زائرین آماده باشین رو خواندم و همگی تکرار میکردند و جلو میرفتیم. صحنهای درست شده بود. ترس از ما دور شده بود. بچهها گاهی قهقهه هم میزدند.
* اگه الان به شما بگویند رفقا و همرزمان شما اینجا حضور دارند، کدام یک از روضهها و نوحههایتان را برایشان میخوانید؟
یقیناً اگر الان بچهها بودند، غیر از گودال برایشان چیزی نمیخواندم، چونکه غیر از روضه قتلگاه حرفی ندارم، نه اینکه نداشته باشم بلکه اهمیتش را میگویم. اولین نفری که قتلگاهی است حضرت زهرا(ع) است. حضرت شبهای جمعه، مستقیم به قتلگاه سیدالشهدا(ع) میرود. توجه ذات احدیت هم به خود قتلگاه است. درست است که امام زمان(عج) برای اسارت گریه میکند اما امان از قتگاه قتلگاه قتلگاه. البته این را بدانید که همه اتفاقات کربلا، مصیبت بود و بزرگ و کوچک ندارد. چه یک ضربه بزند و چه هزارتا، فرقی نمیکند. تو کوچه بنیهاشم یک ضربه به حضرت زهرا(ع) زدند. آلالله( علیهم صلواتالله) مثل تسبیح به همدیگه وصل هستند و تیکهای از همدیگه هستند؛ مثلاً امام حسین (ع) همان حضرت علی اصغر(ع) است. علیاکبر(ع) همان جوانی امام حسین (ع) است. حضرت رقیه(س) سه سالگی حضرت زهراست.
* شهدا چه کار کردند که آسمانی شدند؟
محرم علیزاده رو تو خواب دیدم که تسبیحی دست گرفته و مقابلم ایستاده بود. هی میگفتم، محرم، محرم منم نریمان. میگفتم منم رفیقت. رجب یکی دیگه از رفیقامون هم بین ما ایستاده بود. گفتم رجب، چرا محرم ما را نمیبینه. گفت چرا میبینه امّا تعلقی به اینور نداره. اجازه ندارد حرفی بزند چون شهدا، انقطاع کردند.
یک روزی فیلمی را در پادگان دوکوهه پخش میکردند. پشت بلندگو اعلام کردن تو حسینیه فیلم پخش خواهد شد. داشتم با محرم میرفتم که پیام از بلندگو پخش شد و ما شنیدیم. دیدم ابروهایش به هم دوخته شد و گفت ما از شهر آمدیم اینجا فیلم ببینیم، رفقای ما یک به یک شهید میشوند، حالا ما برویم و فیلم ببینیم. یادم است که به رزمندهها مرخصی چند ساعتی میدادند تا به شهر بروند و وسایل و مایحتاج خودشون رو تهیه کنند. محرم هیچ وقت نمیآمد و میگفت شما بروید. من چیزی احتیاج ندارم. صبح میدیدیم، لباسها و جورابهایمان را شسته و پهن کرده و خبری هم از خودش نیست. منم اگر تزکیه کنم و تمرین داشته باشم و نفس خودم را کنترل کنم، آسمانی خواهم شد.
کسی که بوی امام حسین(ع) را استشمام کرده، افسرده نمیشود
* برخی میگویند روضه باعث افسردگی و دلمردگی میشود. نظر شما درباره از این دست سخنان چیست؟
آیا کسی که وجه خدا را ببیند، افسرده میشود؟. بوی امام حسین (ع) بوی بهشت است. حدیث داریم که از عطر بوی حسین(ع)، خداوند بهشت را خلق کرد. کسی برود حرم امام حسین (ع) افسرده میشود؟. آنهایی که این حرفها رو میزنند، هنوز طعم و مزه روضه اباعبدالله(ع) را نچشیده و نفهمیده است. آدم افسرده، دستش بالا نمیآید و نمیتواند حرف بزند. این چه افسردگی است که یک ساعت گریه میکند و سینه میزند. بعدش هم نشاط دارد. من خودم تازه بعد از روضه وقتی به منزل میرسم هم که روضه میخوانم. این را غیر از عشق نمیتوانیم تفسیرش کنیم. روایت داریم هر کسی را که خداوند دوست داشته باشد، محبت امام حسین(ع) را در دلش میاندازد.
اشک و روضه کافی نیست، رفتارت را هم درست کن
تمام راهها و مسیرها را اهلبیت(ع) به ما نشان دادند. دیگر هیچ توجیهی برای کسی باقی نمانده است. خداوند برای هدایت انسانها از هیچ چیزی دریغ نکرده است. پیامبران، انبیا و اوصیا را فرستاد و با ولایت امیرالمومنین(ع) دین ما را تکمیل کرد. پس اگر به انحراف برویم، کوتاهی از خودمان است، البته این را بدانید بدون رهبر و استاد راه درست پیدا نمیشود. همانطور که قدیمیها با معلم به سیر و سلوک میرسیدند. برخی به همین دلیل تو بعضی مسائل، مشکل دارند، مثلاً به روضه میرود امّا در نماز کاهل است. کسی که روضه میرود باید مراقبت بیشتری داشته باشد، اینکه من حسین (ع) را دوست دارم و از این مسائل به تنهایی کافی نیست. باید عمل و رفتارت هم مثل اهلبیت باشد.
روایت داریم از معصومین(ع)که شیعیان و محبان اهلبیت(ع) در نهایت بخشیده خواهند شد امّا در ادامه روایت فرمودهاند که از برزخ شما نگران هستیم. طرف میگوید که من سینه میزنم و اشک میریزم امّا این کافی نیست و بارها این نکته را در مجلس گفتهام. من خودم که نشستهام اینجا، نمیدانم نمرهام چند است؟ اما به نظرم، خیلی با معصومین(ع) فاصله دارم. برخی تو مجلس روضه و حرمهای ائمه(ع) مراعات میکنند و حجاب بر سر میکنند امّا بیرون از بقعه و امامزاده حجابشان را رها میکنند. مگر فقط امام حسین (ع) و امام رضا(ع) در حرمها و روضهها هستند؟. ائمه(ع) همهجا شاهد و ناظر اعمال ما هستند. کسی که روضه میخواند نباید حرف زشت از دهانش بیرون بیاید. آدم ذاکر و مداح نباید اهل تهمت و افترا باشد. شهدا نماز شبشان هم ترک نمیشد و مدام ذکر خداوند بر لب داشتند.
هر کسی به اندازه فهم خودش امام حسین(ع) را میشناسد/ شعر خوب را ۲۰ سال میخوانم
هر کسی به اندازه فهم خودش امام حسین را میشناسد. به همین دلیل هم است که نماز هر کس با فرد دیگری فرق میکند. دیدید برخی شعر ضعیف میگویند، آن فرد امام حسین(ع) را همانقدر شناخته است. معرفتها با یکدیگر فرق میکند. شعر هم همینطور است. کمپانی میگوید: جلوهی روی تو بود، طور مناجات ما/ کعبهی کوی تو بود، قبلهی حاجات ما/ شربت دیدار تو، آب حیات همه/ صحبت این ناکسان، مرگ مفاجات ما. یک اخلاقی که من دارم این است که شعر خوب را ۲۰ سال میخوانم و هر سال هم اشک میگیرم. کار من نیست، کار آن شعر است. "باز این چه شورش است..." چند سال است که این شعر را میخوانند و مینویسند، اصلاً کهنه نمیشود.
منبع: مشرق
کلیدواژه: باور 373 بازار سکه و ارز اخبار خودرو حزب الله لبنان نریمان پناهی روضه ماه محرم مداح اهل بیت حسینیه حضرت علی اصغر شیعیان جنگ تحمیلی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۳۳۸۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟
حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد عظمت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه بیان کرد: مهمترین نشانه عظمت معنوى و مقامات باطنى حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه، برابرى فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّد الشهدا است.
شیخ المحدّثین، صدوق؛ از محمّد بن یحیى عطّار - که یکى از اهالى رى است - اینگونه نقل کرده است که خدمت امام هادى علیه السلام رسیدم. ایشان فرمودند: «کجا بودى؟».
گفتم: حسین بن على علیه السلام را زیارت کردم. امام هادى علیه السلام فرمودند:
«أما إنَّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِىٍّ.» «بدان که اگر قبر عبد العظیم را در شهر خودتان زیارت کنى، مانند کسى هستى که حسین بن على را زیارت کرده باشد.»
معنای برابرى زیارت حضرت عبد العظیم حسنی (ع) با زیارت حرم حضرت سید الشهدا (ع)
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: مسئله این است که آیا بر اساس حدیثِ یاد شده، زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه به طور مطلق مىتواند جایگزین زیارت امام حسین علیه السلام شود و یا در شرایط خاصى، از چنین فضیلتى برخوردار است؟
بىتردید، مقصود امام هادى علیه السلام در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین علیه السلام بکاهند و یا در بیان فضیلت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه مبالغه نمایند.
بنابراین، در پاسخ به سؤالى که مطرح شد، مىتوان گفت: برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه و امام حسین علیه السلام مقید است به فضاى سیاسى ویژهاى که پیروان اهل بیت علیه السلام در آن مقطع تاریخى زندگى مىکردند. زیرا زمانى بود که اختناق شدیدى جهان اسلام را فرا گرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامدارى افرادى مانند: متوکّل، مُعتَز و معتمد عباسى، سختترین دورانهاى تاریخىِ خود را سپرى مىکرد.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: در چنین شرایطى، امام هادى علیه السلام به منظور پیشگیرى از خطرهایى که از طرف حکومتهاى وقت، شیعیان را تهدید مىکرد، فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام را با زیارت امام حسین علیه السلام برابر دانسته اند. به تعبیرى روشنتر، زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام براى کسانى که آمادگى خطرپذیرى براى زیارت امام حسین علیه السلام را داشته باشند، پاداشى معادل زیارت آن حضرت علیهالسلام را دارد و حرم حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام شعبهاى از حرم سید الشهدا علیه السلام است و این خود، فضیلتى بزرگ و حاکى از جایگاه بلند حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه نزد اهل بیت علیه السلام و عظمت معنوى ایشان است.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه با زیارت سید و سالار شهیدان علیه السلام هر چند در شرایط ویژه، بىتردید بدون حکمت نیست و شاید نتوان به حکمت آن پى برد؛ لیکن راز و رمز این فضیلت بزرگ را باید در شخصیت علمى، عملى و جهادى آن بزرگوار، جستجو کرد.
در میان امامزادگان، شخصیتهاى بزرگى وجود دارند؛ امّا در باره هیچ یک از آنها نقل نشده و حداقل به ما نرسیده است که زیارتش با زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام برابرى کند.
عرضه دین بر امام هادی علیهالسلام
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی اظهار کرد: این احادیث بیانگر عظمت والای حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه است ولی نکتهای که در زندگی ایشان بسیار جای تأمل و دقت نظر دارد این است که روزی این «امام زاده مجتهد محدث کبیر» به محضر امام هادى علیه وآله رسید.
وقتى نگاه ایشان افتاد، فرمودنذ: «مَرحَباً بِکَ یا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِیُّنا حَقّاً» «خوش آمدى، اى ابوالقاسم! تو حقیقتاً دوست ما هستى».
گفتم: اى پسر رسول خدا! مایلم دینم را به شما عرضه کنم، اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا خداوند عزوجل را ملاقات کنم.
امام علیه السلام فرمودند: «اى ابو القاسم، عرضه کن»؛ و بعد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام همچون طفلی که به مکتب رفته باشند به محضر امام علیه السلام نشستند و به عقاید خویش درباره اصول و فروع دین پرداختند.
گفتارش که تمام شد. در این هنگام، امام هادى علیه السلام فرمودند «اى ابوالقاسم! به خدا سوگند، این [عقاید]، دین خداست که آن را براى بندگانش برگزیده است. پس بر آن، ثابت قدم باشید.
خداوند، تو را بر عقیده ثابت در زندگى دنیا و آخرت پایدار بدارند!».
به کارشناس دینی مراجعه کنیم
این کارشناس مذهبی یادآور شد: این کار یعنى مراجعه به کارشناسان دین که ریشه قرآنى دارد.
خداوند متعال در دو آیه، مردم را به آنان ارجاع فرموده اند: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛» «اگر نمىدانید، از آگاهان بپرسید.»
حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه از نظر علمى، یکى از بزرگترین محدّثان و فقها بوده و از نظر سنّى، تقریباً دو برابر امام هادی علیهالسلام سن داشته اند. اما میخواهند به ما بیاموزند کهای انسان به علم خود و به اصطلاح، به چند کلمه مغرور نشو. لذا، شایسته است وقتى انسان دیندار به محضر دینشناس بالاتر از خود مىرسد، براى تأیید و یا تکمیل معارف دینى خود اقدام نماید.
این بهرهگیرى از نظریه کارشناسان دینى، زمینهساز ثبات و پایدارى انسان در دیندارى است.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت