انتقاد از انتساب اشعار جعلی به «حسین پناهی»
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۲۳۲۳۱
زندهیاد حسین پناهی شاعر معمولیها نیست. شاعری با آثار قوی که به پشتوانه تحصیلات حوزوی و علاقه به فلسفه با آن سیمای ساده و موهای یک دست مشکی و صدای ماندگارش، هنوز به شدت در زندگی ما جریان دارد. او زاده روستای دژکوه استان کهگیلویه و بویراحمد بود و امروز زادروز ۶۳ سالگی اوست. به همین بهانه، به سراغ دخترش آنا پناهی رفتیم تا او از پدر و ناگفتههایش بگوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، او از انتشار اشعار گمنام به اسم پدرش دلگیر است و میگوید در تلاش است با همراهی فرزندان شاعران مطرح، جلوی این اتفاق را بگیرد.
شاعرانگی پدرم بعد از مرگ دیده شد
این طور که به نظر میآید هنوز باید چشم به راه انتشار آثار در کشو مانده حسین پناهی باشیم. آنا پناهی در این باره میگوید:«آثار چاپ نشدهای مانند یک سری شعر نو و نوشته هایی شامل نمایش نامه و فیلم نامه از پدرم وجود دارد که برنامهای برای انتشار آنها نداریم؛ به علاوه صداهایی که قابلیت تبدیل شدن به یک آلبوم صوتی را دارند. راستش با گذشت حدود ۱۵ سال از چاپ آثار قبلی پدر، فکر میکنیم هنوز برای انتشار آثار جدیدش زود است و وقت انتشار آن نرسیده.» وی در ادامه اضافه میکند:«پدرم وصیتی برای چاپ شدن یا نشدن اشعارش نداشت اما همیشه دوست داشت اشعارش چاپ شود و مردم او را بیشتر به عنوان یک شاعر بشناسند تا بازیگر یا فیلم نامه و نمایش نامه نویس. هرچند هنوز خیلیها نمیدانند که او شاعر هم بوده و تصویری که از حسین پناهی دارند، یک بازیگر خاص است که البته این خاص بودن به پشتوانه ذهنی پدرم از شعر و فلسفه دانستنش برمیگردد. به هر حال جنبه شاعرانگی او بعد از مرگ بیشتر دیده شد.»
حسین پناهی فلسفهخوان خودخوان بود
تصویر به جا مانده از حسین پناهی در ذهن هر کس متفاوت است. آنا تصویر متفاوتی از پدر در خاطر دارد و میگوید:« از زمانی که یادم است، پدرم همیشه در حال مطالعه بود. در واقع او در هر موقعیتی یک کتاب در دست داشت. بیشتر اشعار ترجمه را میخواند، به روز بود و بهترین آثار دنیا را دنبال میکرد. تاریخ ایران و جهان را خیلی دوست داشت و فلسفه را به طور جدی دنبال میکرد. به طوری که بیشتر آثار فلسفی دنیا را با رعایت سلسله مراتب خوانده بود و از این جهت، در تراز یک کارشناس ارشد فلسفه آگاهی داشت.» او شاعرانگی خاص پدر را مدیون همین فلسفه دانستنش میداند و از جعل آثار او دلگیر است؛ میگوید:«من و خانوادهام خیلی تلاش کردیم تا جلوی معضل جعل را بگیریم. خودم و افراد درجه یک خانواده شاعران دیگر، عضو پویش مبارزه با نشر جعلیات هستیم. در این پویش، افرادی را که به طور عمدی یا ناآگاهانه این جعلیات را منتشر میکنند، متوجه اشتباهشان میکنیم و دیگران را که باید آثار نویسنده و شاعران را به استناد آثار مکتوب و اصلیشان منتشر کنند، به این کار مجاب میکنیم.»
اشعار اصلی و جعلی حسین پناهی
آثار زندهیاد حسین پناهی در فضای مجازی دستخوش جعلهای زیادی قرار گرفته است. در واقع بیشتر اشعاری که در فضای مجازی به نام او به خورد مخاطب داده میشود، از او نیست. به همین دلیل، در ادامه به چند نمونه شعر اصلی و جعلی بازنشر شده در فضای مجازی به نام این شاعر اشاره خواهیم کرد.
نمونههای اصلی
چه مهمانان بی دردسری هستند/مردگان/نه به دستی ظرفی را چرک میکنند/ نه به حرفی دلی را آلوده/ تنها به شمعی قانعند/ و اندکی سکوت (نمیدانمها)
واما تو ! ای مادر !/ ای مادر / هوا/ همان چیزی است که به دور سرت میچرخد/ وهنگامی که میخندی/ صافتر میشود (نمیدانمها)
نیمی در سایه ، نیمی در آفتاب/ کجا آسمان به پایان میرسد؟!/ انگشت اشاره ما رو به بالاست یقین/ طلوع میکند انسان/ با دفتر هزار برگش (سالهاست که مردهام)
نمونههای جعلی
پنجره را بازکن/ و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر/ خوشبختانه باران ارث پدری هیچ کس نیست
اگر وقت نداری حالم را بپرسی، درکت میکنم/ اگر وقت نداری با من صحبت کنی، درکت میکنم/ اگر وقت نداری مرا ببینی ، درکت میکنم/ امّا اگر بعد از تمام اینها دیگر دوستت نداشتم/ اینبار نوبتِ توست که درکم کنی...
از آجیل سفره عید چند پسته لال مانده است/ آنان که لب گشودند خورده شدند/ دندانساز راست میگفت/ پسته لال سکوتش دندانشکن است
بخشی از یک وصیتنامه جعلی: قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم. بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید. به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کنند، من به آن مشکوکم! عبور هر گونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است. بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی گورستان را تماشا کنم.
منبع: تابناک
کلیدواژه: حسین پناهی بازیگر شاعر فرشاد مقیمی علی اصغر مونسان محمد حسن انصاری فرد گروه هفت امانوئل مکرون محسن حاجی میرزایی شهید باهنر شهید رجایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۲۳۲۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
به گزارش «تابناک»، چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد.
روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت: «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.
غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»